سرخط خبرها

نگاهی به رمان «هرس» نسیم مرعشی | داستانی سراسر رنج و دلهره

  • کد خبر: ۲۳۸۶۲۸
  • ۲۱ تير ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۳
نگاهی به رمان «هرس» نسیم مرعشی | داستانی سراسر رنج و دلهره
«هرس» داستانی است سراسر رنج و دلهره که در آن، سایه شوم جنگ دست از سر خانواده «رسول» برنمی‌دارد.

به گزارش شهرآرانیوز، دومین رمان نسیم مرعشی، نویسنده جنوبی متولد اهواز حال و هوای جنگ را دارد. «هرس»، رمانی که پس از کتاب «پاییز فصل آخرسال است.» موفقیت چشم‌گیری داشت چرا که قلم و زبان روان مرعشی بیان‌کننده درد‌ها و زخم‌های زنانه است. حال آنکه هرس با پرداختی متفاوت، از رنج زنان در بحبوحه جنگ ایران و عراق است. جنگی که آسیب آن نه تنها مردان را شامل می‌شود که زنان و کودکان را تا سالیان سال گرفتار خود می‌کند.

داستان کتاب روایت رسول و نوال است که هوز نتوانسته‌اند جراحات عمیقِ روحی و روانی‌شان را درمان کنند. بنابراین اگرچه جنگ در داستان تمام شده است، اما بازتاب آن، در هر یک از شخصیت‌های داستانی تاثیرات جبران‌ناپذیری به همراه دارد. علاوه بر آن توصیفات مکانی و تجربه زیستی نویسنده، همراه با قلمِ زنانه او سبب شده تا کار را بیش از پیش خواندنی کند.

هرس، داستانی است سراسر رنج و دلهره، که سایه شوم جنگ دست از سر خانواده «رسول» برنمی‌دارد. در کتاب نما‌ها و نشانه‌های بسیاری بکار رفته‌است. نمونه‌اش را می‌توان به نخل‌های سربریده خرمشهر اشاره کرد که نشان از مردانی است که در برابر جنگ ایستادگی کرده‌اند و از زمین‌هایشان محافظت کرده‌اند، تا آن که جنگ در ظاهر به پایان می‌رسد، اما پس از آن دیگر هیچ زنی فرزند پسری نمی‌زاید؛ بنابراین جنگ پسران را یا همان مردان را کشته است و امید مادران برای داشتن فرزند پسری گرفته است.

هم‌چون نخل‌های سرباز که دیگر سربریده و خشک شده‌اند. حالا که دیگر هیچ نخلی لگاح نمی‌دهد و سبز نمی‌شود، زنان هم حاملِ رنجی بی‌‌پایان شده‌اند. تمام روستا فقط زنان بیوه ساکن می‌شوند و نوال اگرچه مردش، رسول زنده و سالم است، اما او داغدار پسرش شرهان است و نوال از همه دنیا تنها یک پسر می‌خواهد. او رانده و مانده از خانه زندگی‌اش، همسر و فرزندانش را رها کرده و به نخلستان‌ها پناه آورده‌است. چرا که اسیرِ گذشته است. گذشته‌ای که تمام شده، اما تاثیر اضطراب مکررش، آینده را از نوال و رسول گرفته است.

به همین سبب نوال باردارِ رنج تبعات پس از جنگ است. زنی که جز نثار کردن عشق و فداکاری به فرزندان سرزمینش کار دیگری ندارد، حالا که جنگ تمام شده و پسرش را از دست داده، او خود از نخل‌های خرمشهر نگهداری می‌کند. عشق می‌ورزد و مانند مادری همراه و پابه‌پای پسران از جنگ برگشته، منتظرست تا التیامشان کند. زیرا جنگ برای نوال تمام شدنی نیست. 

 در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

تو جنگه ندیدی. دروغ میگی که دیدی. اگه دیده بودی می‌دونستی فرقی نداره کی سر قبر کی گریه کنه. کی بچه کیه بزرگ کنه. می‌دونستی همین که زنده‌ن بس‌شونه.

داستان هرس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

بدون شک خواندن «هرس»، زاویه دیدی زنانه دارد. تجربه‌ای نو برای خواندن داستانی با حال‌وهوای خرمشهر و آبادان و نخل و شربت لگاح است که خوردنش مانند نوشیدن قهوه‌ای تلخ به جان می‌نشیند. نوال که خود خرمشهر است و رشته‌ای ناگسستی او را از شهر و دیارش هرگز جدا نمی‌کند. قصه عشقی بی‌مثال به وطن ست که در جای‌جای هر کلمه از کتاب می‌توان آن را فهمید.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->